نوشته شده در جمعه 14 تير 1392برچسب:,ساعت 19:26 توسط علی| |

 

حدس بزنید و جایزه بگیرید

نوشته شده در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:28 توسط علی| |

مسجد جامع عطاآباد از maahaan

زورخانه عطاآباد روبروی درب مسجدجامع عطاآباد می باشد.

نوشته شده در یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,ساعت 19:33 توسط علی| |

شنا (به انگلیسی: Push-up)‏ یکی از حرکات ورزشی ساده و بدون نیاز به ابزار است که با دراز کشیدن به صورت دمر و استفاده از قدرت دست‌ها و بازوها برای بالا و پایین بردن بدن انجام می‌گیرد.

شنا ماهیچه‌های سینه‌ای، سه سر بازویی و دالی جلو را مستقیما به کار می‌گیرد و تقویت می‌کند. همچنین به صورت فرعی بر روی ماهیچه‌های ، سایر قسمت‌های دالی، و قسمت میانی بدن تاثیر مثبت می‌گذارد.


شنا حرکت پایه‌ای است که از آن در تمرینات ورزشی و تربیت بدنی و به صورت رایج در تمرینات بدنی نظامی استفاده می‌شود. همچنین یک روش‌ تنبیه متداول در آموزش‌های نظامی، مدارس ورزش و برخی از هنرهای رزمی محسوب می‌شود.


 

نوشته شده در شنبه 5 اسفند 1391برچسب:,ساعت 21:16 توسط علی| |

Antoin Sevruguin zoorkhaneh.jpg

ورزش و انجام حرکات پهلوانی جزو فعالیتهای اصلی روزمره ایرانیان در دوران باستان بوده است. جامعۀ آن زمان ارزش خاصی برای ورزشکارانی قایل می‌شد که برای قدرت بدنی و شجاعت روحی که در اختیار داشتند، شکرگزار بوده‌اند.

بر پایهٔ تاریخ، زورخانه در حدود هفتصد سال پیش (قرن ۷ خورشیدی) به وسیلهٔ محمود معروف به پوریای ولی که ظاهراً از مردم خوارزم بوده و گویا در سال ۷۷۲ ه. ق. درگذشته به صورت امروزی بازسازمان دهی شده‌است. با این حال بر پایهٔ رفتار و منش تاریخی و اسطوره‌های ایران زورخانه می‌تواند دستکم در ایران تاریخی بسیار کهن‌تر داشته باشد؛ چرا که مردم ایران که از ابتدای تاریخ خود به پهلوانی و کشتی‌گیری و آمادگی جسمانی نیاز مبرم داشته‌اند تا به دستور زرتشت پیغمبر باستانی‌اش خود را برای یاری اهورا مزدا در چالش با اهریمن نیرومند سازند. به همین روست که هماره ضعف و زبونی را نکوهش شمرده‌اند. در شاهنامه فردوسی بخش ویژه‌ای را به پهلوانی اختصاص داده شده است. در اوستا، نامۀ مینوی آیین زرتشت در زمینۀ پهلوانی چنین آمده‌است:

پهلوانی مردانه را می‌ستاییم که به مردان گشایش دهد که به هوش گشایش دهد که تندتر از تند و دلیرتر از دلیر است که بسان بهره‌ای ایزدی به مرد رسد و مردان را در گرفتاری رهایی بخشد.

جایگاه زورخانه پس از اسلام در زنده‌کردن جنبش ملی ایران و ستیز با بیگانگان و نیز رستاخیز زبان فارسی و فرهنگ و آیین افتادگی و برادری که از عهد باستان در ایران رواج داشته‌است، اهمیت ویژه دارد

نوشته شده در جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:19 توسط علی| |

چشم انداز حضور زورخانه در جهان بسیار امید بخش است؛ زورخانه در بازی های آفریقایی حضور می یابد
 
رییس فدراسیون بین المللی ورزش های زورخانه ای گفت: چشم انداز پیش روی جهانی کردن ورزش های زورخانه ای بسیار امید بخش و دلگرم کننده است.
Zurkhaneh.com/ مهندس مهرعلیزاده رییس فدراسیون بین المللی ورزش های زورخانه (IZSF) پیش از سفر به بنگلادش برای حضور در سومین دوره مسابقات زورخانه قهرمانی آسیا با اشاره به فعالیت های این فدراسیون در سال جاری تاکید کرد: سیاست های توسعه ای IZSF با سه رویکرد اصلی توانمند سازی اعضاء و کنفدراسیون ها، تنوع رویدادها و همکاری با سازمان های بین المللی دنبال می شود.
وی با ابراز  رضایت  از  سه برنامه مهم IZSF از آغاز سال جاری (1390) تا کنون گفت: سومین دوره مسابقات اروپایی در لیتوانی، دوره آموزشی در 5 کشور آسیایی و دومین دوره آموزش زورخانه ویژه قاره آفریقا در زیمباوه مطابق برنامه و تقویم سالانه برگزار شده است و امیدوارم بتوانیم با پشت سر گذاشتن سختی ها، این روند رو به رشد را با قدرت ادامه دهیم.
رییس پیشین سازمان تربیت بدنی افزود: همچنین برای برگزاری سومین دوره مسابقات آسیایی زورخانه و چهارمین کنگره جهانی IZSF که در بنگلادش برگزار می شود، برنامه ریزی خوبی شده است و به نظر می رسد با حضور تیم های قدرتمند این قاره، سطح فنی مسابقات قابل توجه باشد.
وی ازمحسن مهرعلیزاده رییس فدراسیون بین المللی ورزش های زورخانه ای حضور زورخانه در دهمین دوره بازی های آفریقا خبر داد و گفت: با به نتیجه رسیدن تلاش ها، IZSF موفق شد مجوز حضور ورزش زورخانه در این بازی ها را بگیرد. بدین ترتیب نخستین دوره مسابقات زورخانه آفریقا، شهریور ماه درماپوتو پایتخت موزامبیک برگزار می شود که گام بسیار مهمی در راه المپیکی شدن این ورزش می باشد.
 مهندس مهرعلیزاده با اشاره به عزم و اراده مسئولین عالی رتبه کشور در خصوص جهانی کردن ورزش های زورخانه ای گفت: حمایت های نهادهای قانون گذاری و اجرایی کشور از فعالیت فدراسیون بین المللی ورزش های زورخانه داشته اند، بسیار کارگشا بوده است.
رییس فدراسیون بین المللی ورزش های زورخانه ای با بیان این که چشم انداز پیش روی جهانی کردن ورزش های زورخانه ای بسیار امید بخش و دلگرم کننده است،  بیان داشت: با تلاش های هفت ساله IZSF و کنفدراسیون های قاره ای، هم اینک این ورزش در 62 کشور جهان معرفی شده است و امیدوارم تا پایان سال 2011 بتوانیم ورزش زورخانه و پیام متعالی آن را به کشورها بیشتری معرفی کنیم و اعضاء خود را به 70 کشور برسانیم.

نوشته شده در دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:,ساعت 9:20 توسط علی| |

آداب و رسوم زورخانه

1) هرکس وارد زورخانه شده و یا از آن خارج می گردد، ورزشکار باشد یا نه، نسبت به او اداء احترام می شود. اگر ورزشکار باشد، مرشد به او فقط خوش آمد می گوید و اگر تازه کار باشد و مبتدی، فقط' صفا آوردید...' یا 'صفای قدم...'. برای نوچگان و نوخاستگان ضمن گفتن جملات، از حضار صلوات نیز طلب می کند.

برای پیشکسوتان و بعضی از شیرینکاران، هنگام دخول و خروج علاوه بر مسائل و آداب مذکور، ضرب را نیز با آهنگ خاصی بصدا در می آورد. همینطور برای پهلوانان و پیشکسوتان که سابقه قهرمانی دارند، علاوه بر ضرب، زنگ را هم با آهنگ خاص صدا می دهد و بدین وسیله بالاترین درجه احترام را نسبت به ایشان روا می دارد. به این اشخاص، صاحب زنگ و ضرب می گویند.

برای دارا شدن عنوان فوق لازم است پهلوانی شخص، مورد تایید پیران و پهلوانان قرار گیرد.

2) هنگام ورود به گود، زمین ادب را بوسه می زنند.

3) کنار 'سردم' نشستن، خاص پخلوانان و پیشکسوتان است.

4) میاندار قبل از شروع به ورزش، از بزرگترها رخصت می خواهد.

5) استفاده از وسایل ورزشی (غیر از کباده) از بزرگترها آغاز می شود.

6) ورزشکار هنگام ورود به گود، باید پاک شرعی باشد.

7) اجازه گرفتن از میاندار هنگام خروج از گود الزامی است.

8) انجام عملیات بر خلاف میاندار و یا بیحرکت ماندن نسبت به میاندار، بی احترامی است.

9) چرخیدن از کوچترها شروع شده و به بزرگترها ختم می گردد.

10) ختم ورزش را میاندار با اجازه خواستن از بزرگترها اعلام می نماید.

11) ضمن دعا کردن اگر کسی صحبت کند و یا از گود خارج شود، نسبت به دعاگو و ورزشکاران آن گود بی احترامی کرده است و خطا محسوب می گردد. این عمل، جنب فتوت نام دارد.

12) ورود افراد جوانتر از 18 تا 19 سال در گود ممنوع است. در دوران قدیم کسی می توانست وارد گود شود که شانه در ریشش بند شود.

13) تشویق ورزشکار هنگام ورزش خصوصا' وقت چرخیدن و میل بازی از وظایف مرشد است و گاهی میاندار و پیشکسوتان نیز در این کار با او همراهی می کنند، البته با ذکر صلوات و خریره (هی).

14) ورود با کفش به گود ممنوع است.

15) داخل گود و روبروی سردم محل ورود ورزشکاران به گود است که پایینترین نقطه گود نیز هست. بالاترین محل گود، جنب یا زیر سردم است.

16) ورزشکاران بترتیب سوابق ورزشی از پایین به بالا می ایستند غیر از سادات که اگر مبتدی هم باشند، بالا دست قرار می گیرند و بعد از همه می چرخند.

17) کباده زدن از کوچکترها شروع شده و بترتیب به بزرگتران و سادات ختم می شود.

18) ورزش کردن بدون لنگ یا تنکه ممنوع است.

19) اگر کوچکتری بخواهد بعنوان تمرین با یک پیشکسوت یا پهلوان کشتی بگیرد، هنگام فرو کوفتن زانو می زند، یعنی حریف را به استادی قبول دارد.

نوشته شده در 10 آذر 1389برچسب:,ساعت 19:24 توسط علی| |

نوشته شده در 4 مهر 1389برچسب:,ساعت 8:12 توسط علی| |

نوشته شده در 17 شهريور 1389برچسب:,ساعت 14:9 توسط علی| |

 

 

با تشکر از آقاي مجتبي عنايتي

نوشته شده در 26 مرداد 1389برچسب:,ساعت 15:18 توسط علی| |

ماه مبارک رمضان

نوشته شده در 21 مرداد 1389برچسب:,ساعت 11:20 توسط علی| |

لطفا در باره وب لاگ زورخانه فقط کافيست روي کلمه نظر کليک کنيد .و در باره وب لاگ نظر خود را بنويسيد

نوشته شده در 14 مرداد 1387برچسب:,ساعت 20:3 توسط علی| |

 

جشن بسيار باشکوهي در مدرسه کريمي پور برگزار گرديد .ورزشکاران زورخانه با اجراي بسيار زيبا نمايشهاي را براي مردم خوب و عزيز عطااباد احرا کردند و همه تماشا گران را به وجد اوردند.

 

نوشته شده در 11 مرداد 1389برچسب:,ساعت 13:57 توسط علی| |

کباده :

در لغت به معنای کمان نرم و به عنوان نمادی از کمان جنگاوران شناخته شده است. شکل ظاهری کباده، کمان بدون تیر است  كه از آهن ، زنجير و پولك هاي فلزي ساخته مي شود. وزن كباده معمولا 6 الي 20 كيلوگرم مي باشد

نوشته شده در 3 مرداد 1389برچسب:,ساعت 21:23 توسط علی| |

سنگ :

سنگ به عنوان نمادی از سپرهای جنگاوران است. امروزه سنگها از چوب ساخته می شود ولی قدیم از همان جنس سنگ بوده است. سنگ، دو قطعه، تختهء پهن و وزین مانند نعل کفشهای قدیم است که یک طرف آن صاف و تخت و طرف دیگر آن منحنی شکل می باشد.

وسط هر قطعه با ایجاد یک حفره، جای دست تعبیه شده است. وزن هر جفت سنگ معمولا 10 الي 80 كيلو گرم مي باشد.

نوشته شده در 2 مرداد 1389برچسب:,ساعت 21:4 توسط علی| |

میل :

میل، نماد گرز جنگاوران و میل گرفتن، تمرین استفاده از گرز و ورزیده شدن است. شکل میل مانند استوانه ای مایل به مخروط است که امروزه از چوب ساخته می شود. هر جفت ميل براي ميل گيري معمولا 2 الي 40 كيلوگرم مي باشد.

میل بازی از جذاب ترین حرکات ورزشهای زورخانه ای است که ورزشکار میل ها را در انواع مختلف به هوا پرتاب کرده و می گیرد . هر جفت میل بازی معمولاً 1 الی 6 کیلوگرم می باشد .

نوشته شده در 2 مرداد 1389برچسب:,ساعت 21:8 توسط علی| |

ورزشکاران گرامي در نظر سنجي وب لاگ لطفا نظر خودرا بگوييد

نوشته شده در 16 تير 1389برچسب:,ساعت 22:11 توسط علی| |

نوشته شده در 16 تير 1389برچسب:,ساعت 20:16 توسط علی| |

http://uploadali.persiangig.com/varzesh/78image001.gif
http://uploadali.persiangig.com/varzesh/73image004.gif
http://uploadali.persiangig.com/varzesh/62image003.gif
http://uploadali.persiangig.com/varzesh/92image002.gif
http://uploadali.persiangig.com/varzesh/28image007.gif
http://uploadali.persiangig.com/varzesh/59image006.gif
http://uploadali.persiangig.com/varzesh/41image005.gif
http://uploadali.persiangig.com/varzesh/61image009.gif
http://uploadali.persiangig.com/varzesh/56image008.gif
http://uploadali.persiangig.com/varzesh/50image010.gif
 

هميشه سالم و سلامت باشيد. 

نوشته شده در 9 تير 1389برچسب:,ساعت 10:40 توسط علی| |

 

بنابر نوشته مورخين ولادت على عليه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفيل بطرز عجيب و بي سابقه ‏اى در درون كعبه يعنى خانه خدا بوقوع پيوست،محقق دانشمند حجة الاسلام نير گويد:

اى آنكه حريم كعبه كاشانه تست‏ 
بطحا صدف گوهر يكدانه تست‏ 
گر مولد تو بكعبه آمد چه عجب‏ 
اى نجل خليل خانه خود خانه تست

پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر اين على عليه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است

ولادت امام علی (ع) برعاشقان مبارک

اميرالمؤمنين على عليه السلام در يك نگاه

كنيه على (ع)                            

آن حضرت را به دو كنيه ابو الحسن و ابو الحسين ناميده‏اند.امام حسن (ع) در حيات پيامبر پدرش را با كنيه ابو الحسين و امام حسين (ع) او را با كنيه ابو الحسن مى‏خوانده‏اند.پيامبر نيز وى را با هر دوى كنيه‏ها خطاب مى‏كرده است.چون پيامبر وفات يافت على (ع) را به اين دو كنيه صدا مى‏كردند.يكى ديگر از كنيه‏هاى على (ع) ،ابو تراب است كه آن را پيامبر برگزيده و بر وى اطلاق كرده بود.

 

 

نوشته شده در 7 تير 1389برچسب:,ساعت 20:3 توسط علی| |

میدان امام خمینی - عطاآباد

به سايت تخصصي عطاآباد يک سري بزنيد.واز مطالب بسيار زيباي آن لذب ببريد

نوشته شده در 2 خرداد 1389برچسب:,ساعت 10:57 توسط علی| |

نوشته شده در 15 ارديبهشت 1389برچسب:,ساعت 8:11 توسط علی| |

 

با تشکر از آقاي مجتبي عنايتي

نوشته شده در 2 مرداد 1389برچسب:,ساعت 17:29 توسط علی| |

نوشته شده در 15 ارديبهشت 1389برچسب:,ساعت 8:16 توسط علی| |


ادامه مطلب
نوشته شده در 17 فروردين 1389برچسب:,ساعت 8:12 توسط علی| |

 

سنگ :

سنگ به عنوان نمادی از سپرهای جنگاوران است. امروزه سنگها از چوب ساخته می شود ولی قدیم از همان جنس سنگ بوده است. سنگ، دو قطعه، تختهء پهن و وزین مانند نعل کفشهای قدیم است که یک طرف آن صاف و تخت و طرف دیگر آن منحنی شکل می باشد.

وسط هر قطعه با ایجاد یک حفره، جای دست تعبیه شده است. وزن هر جفت سنگ معمولا 10 الي 80 كيلو گرم مي باشد.

 

تخته شنو :

وسیلهء شنو رفتن از تخته ای چوبی ساخته مي شود كه نماد شمشیر جنگاوران است. در این حرکت، ورزشکار به سمت زمین رفته و به بالا بر می گردد.

 

 

 

میل :

میل، نماد گرز جنگاوران و میل گرفتن، تمرین استفاده از گرز و ورزیده شدن است. شکل میل مانند استوانه ای مایل به مخروط است که امروزه از چوب ساخته می شود. هر جفت ميل براي ميل گيري معمولا 2 الي 40 كيلوگرم مي باشد.

میل بازی از جذاب ترین حرکات ورزشهای زورخانه ای است که ورزشکار میل ها را در انواع مختلف به هوا پرتاب کرده و می گیرد . هر جفت میل بازی معمولاً 1 الی 6 کیلوگرم می باشد .

 

کباده :

در لغت به معنای کمان نرم و به عنوان نمادی از کمان جنگاوران شناخته شده است. شکل ظاهری کباده، کمان بدون تیر است  كه از آهن ، زنجير و پولك هاي فلزي ساخته مي شود. وزن كباده معمولا 6 الي 20 كيلوگرم مي باشد.

 

دليرستان

نوشته شده در 14 فروردين 1389برچسب:,ساعت 8:12 توسط علی| |

 

 

نام مکانهای تاریخی شماره ثبت
مسجد میر    14157
 خانه اسماعیلیان     14172
خانه اصغر خان جهانگیری      14176
خانه سید ابراهیم حجازی  14181
مسجد جامع (میرزا بابا)     14182
 زورخانه قمر بني هاشم عطاآباد     14403
 حسینیه بازار     14425
خانه حسینعلی خان خطایی    14462
قلعه آریانا     15196
 قلعه ی مذقول خان  15196
 قلعه ی بختیار     14984
مسجد جامع پوده     894

 

 

نوشته شده در 2 مرداد 1389برچسب:,ساعت 20:58 توسط علی| |

همه  می توانند ورزش پهلوانی را یاد

 

بگیرنند از سن ۶ سالگی به بالا

 

منتظر قدوم گرم شما عزیزان

 هستیم.

نوشته شده در 10 فروردين 1389برچسب:,ساعت 8:57 توسط علی| |

درباره‌ی تاريخ ورزش زورخانه‌ای و زمان و چگونگي پيدايش آن نظرات گوناگوني وجود دارد. برخي پيدايش اين ورزش را به دوران اشغال ايران بدست اعراب نسبت مي دهند و ورزشكاران زورخانه را از زير شاخه هاي نظامي عياران مي دانند. برخي نيز زمان پيدايش اين ورزش را دوره‌ی مغول مي‌دانند و معتقدند از آنجا كه در ياسای چنگيز ورزش و فعاليت نظامي براي ملل مغلوب ممنوع بوده، ايرانيان مبارز به‌طور زيرزميني و با ابزاری كه از آلات جنگي اقتباس شده بوده به ورزش و آمادگي نظامي مشغول مي‌شدند. مطمئنأ نظريات بالا هر كدام در جاي خود قابل بحث و بررسي است؛ ولي جامع ترين تحقيقي كه درباره‌ی تاريخ ورزش زورخانه اي انجام شده، قدمت اين ورزش را به دوران قبل از اسلام، و حتي به دوران مادها مي‌رساند.


همانطور كه گفته شد ايرانيان از ديرباز به ورزش و مسائل نظامي علاقه‌مند بوده اند. ايرنيان دوران باستان قطعه زميني گود داشتند كه آن را چَرتا مي خواندند و مسابقات ميداني از جمله اسب دواني، پرتاب نيزه، شمشير زني و انواع كشتي را در آن اجرا مي كردند. شكل گيري و تهيه چنين ميداني از ميادين جنگ الهام گرفته شده بود، زيرا ايرانيان قديم در هنگام جنگ، قطعه زميني گود كه در ميان دو يا چند تپه قرار داشت را براي كارزار انتخاب مي كردند و اين بدان جهت بوده كه سران و بزرگان سپاه بتوانند بر فراز اين دوتپه مستقر شده، نبرد را زير نظر گيرند. بدين ترتيب ايرانيان باستان در چرتا جمع شده و با سلاح هاي جنگي، يا ابزار آلاتي كه به تقليد از شكل سلاح هاي رايج آن زمان، يعني شمشير، سپر و گرز مي ساختند به ورزش و تمرين نظامي مشغول مي شدند و اين سرآغاز ورزش زورخانه اي بوده است.
اين فعاليت هاي نظامي با آغاز دوره اسلامي و اشغال ايران بدست اعراب به شكل زيرزميني و مخفي در مي‌آيد و از چرتا به اماكن متروك و پناهگاههاي زيرزميني منتقل مي‌شود و در دوره‌هاي بعد نيز ادامه مي يابد؛ چرا كه ايران همواره و در هر دوره از تاريخ دستخوش حوادث ناگوار بوده و ملت ايران همواره تحت اشغال و سيطره اقوام مختلف قرار داشته اند. در چنين شرايطي كه مردان مبارز ايراني در اماكن پرت و متروك به تمرين نظامي مشغول مي شدند، ورود به حلقه‌ی اين افراد كاري مشكل بود و تنها كساني در جمع مبارزين پذيرفته مي شدند كه وفاداريشان به اثبات مي رسيد. وقتي شخص تازه واردی به جمع مبارزين مي پيوست به وي آبي آغشته به نمك به‌نام "آبِ زور" مي نوشاندند كه نوشيدن آن به معناي پيوستن به حلقه جوانمردان مبارز بود. چنين شد كه مخفيگاه اين مبارزين را زورخانه، به معني محل نوشاندن آب زور ناميدند.


امروزه اگر نگاهي به زورخانه ها داشته باشيم مي بينيم كه ابزار و ادوات ورزش باستاني همان ابزارآلات جنگ و پيكار است. تخته شنا شمشيري است كه جنگاوران هنگام نماز يا حركت شنا پيش روي خود مي‌نهادند. حركت شنا و انواع هفتگانه آن برگرفته از حركت سينه خيز است. ميل همان گرز است. سنگ، سپر جنگاوران است و كباده كه در زبان عربي به معناي كمان است، به شكل كمان ساخته شده است. گود زوخانه نشان ميدان جنگ و آوردگاه مُقَعري است كه ميان دو يا چند تپه قرار داشته، و ضرب زورخانه ، همان كوس و طبل جنگ است كه در قديم براي تهييج و تحريك جنگاوران نواخته مي شده.


در سالهاي پس از ورود اسلام به ايران و آميزش فرهنگ زورخانه با اعتقادات مذهبي، برخي از اين ابزار و حركات معنايي دوگانه يافتند. براي مثال: سنگ نه تنها به شكل سپر جنگي ساخته مي شود، بلكه سمبل در قلعه‌ی خيبر نيز هست كه مولا علي (ع) در جنگ خيبر آن را از جا كند. و يا گفته مي شود گود را در سالهاي آغازين شكل‌گيري زور خانه‌ها بسيار كم عمق مي ساختند ولي پس از واقعه‌ی كربلا، گود زورخانه را به نشانه گود قتلگاه حضرت سيد الشهدا (ع) عميق تر كردند.
 


 دليرستان

نوشته شده در 14 فروردين 1389برچسب:,ساعت 8:14 توسط علی| |

 

نوشته شده در 17 فروردين 1389برچسب:,ساعت 8:28 توسط علی| |

نوشته شده در 10 فروردين 1389برچسب:,ساعت 12:46 توسط علی| |

 

ساختمان زورخانه

زورخانه جايي است كه مردان در آن ورزش مي كنند و بيشتر در كوچه پس كوچه هاي شهر ساخته شد است. بام آن به شكل گنبد و كف آن گودتر از كف كوچه است . در آن كوتاه و يك لختي است و هر كه به خواهد از آن بگذرد و داخل زورخانه بشود بايد خم شود . مي گويند در زورخانه را از اين رو كوتاه مي گيرند كه ورزشكاران و كساني كه براي تماشا به آنجا مي روند به احترام ورزش و ورزشكاران و آن مكان خم شوند. اين در به يك راهروي باريك با سقف كوتاه باز مي شود و آن راهرو به «سردم زورخانه» مي رود . درميان زورخانه گودالي هشت پهلو و گاهي شش پهلو به درازي 5 يا 4 متر و پهناي 4 متر و ژرفاي 3 چارك تا يك متر كنده شده كه «گود» ناميده مي شود. در كف گود چند لايه بوته و خاشاك گذاشته و روي آن بوته و خاشاك خاك رس ريخته و هموار كرده اند. بوته و خاشاك را براي نرمي كف گود مي ريزند و هر روز روي اين كف را پيش از آن كه ورزش آغاز شود با آب «گل نم» مي زنند تا از آن گرد برنخيزد.

سراسر ديواره گود ساروج اندود شده است و لبه آن به جاي هزاره آجري با چوب پوشانده شده است تا اگر ورزشكاران هنگام ورزش به لب گود بخورند تنشان زخمي نشود. در بالا و دور گود غرفه‌هايي ساخته شده كه جاي نشستن تماشاچيان و گذاشتن جامه ورزشكاران و لنگ بستن تنكه پوشيدن آنان است . يكي دو غرفه از اين غرفه‌ها نيز جايگاه افزارهاي ورزشي است .

سَر دم

سر دم زورخانه در يكي از غرفه هاي چسبيده به راهروي زورخانه درست شده است و آن صفه اي است نيم گرد كه كف اش از كف زورخانه يك متر تا يك و نيم متر بلندتر است. در جلوي «سر دم» چوب بستي است كه به آن زنگ و پوست پلنگ و زره و سپر و پر قو آويخته است. بر روي سكو زير چوب بست اجاقي كنده شده كه در آن آتش ميريزند و هرگاه اجاق نداشته باشند منقلي زير چوب بست مي گذارند و مرشد تنبك خود را با آتش اجاق يا منقل گرم مي كند تا صداي آن رساتر درآيد .

مي‌گويند نخستين كسي كه طرح ساختمان زورخانه را ريخت «پورياي ولي» بود. نام پورياي ولي (محمود قتالي خوارزمي) است و او در نيمه دوم سده هفتم و نيمه نخستين سده هشتم هجري مي زيسته است . او پهلوان و شاعر و عارف بوده و دمي گرم و گيرا داشته است.

            با لب زمزمه آرا چه خفي و چه جلي                     جرگه را گرم بكن از دم پورياي ولي

 

افزارهاي ورزش باستاني  

تخته شنا: چوبي است هموار به درازاي 70 سانتي متر و پهناي 7 و ستبري 2 سانتيمتر و گاهي كوچكتر و بزرگتر از اين اندازه هم ساخته مي شود. به زير تخته نزديك دو سر آن دو پايه زنخي (ذوزنقه اي) به بلندي چهار سانتيمتر ميخكوب شده است.

ميل ورزش: افزاري است چوبي و كله قندي و توپر، ته آن گرد و هموار و سر آن تخت يا گرد است و در ميان آن دسته‌اي به درازاي پانزده سانتيمتر فرو برده اند . وزن هر ميل از پنج كيلو تا چهل كيلو گرم است .

ميل بازي: مانند ميل ورزش است ولي دسته آن بلندتر از ميل ورزش و وزنش كمتر از آن است تا در هنگام بازي و پرتاب كردنش آسان باشد .وزن هر ميل بازي از چهار تا شش كيلو گرم بيشتر نمي شود .

سنگ: دو‌پاره و راست گوشه است كه از درازا با بست هاي فلزي به يكديگر چسبانيده شده و يك بر آن هلالي است، درازاي سنگ يك متر و پهناي آن هفتاد سانتيمتر است. در ميان سنگ سوراخي است كه در آن دستگيره اي گذاشته اند و روي آن را با نمد يا كهنه پوشانده اند تا دست ورزشكار را هنگام سنگ گرفتن زخم نكند. وزن هر دو سنگ از بيست كيلو تا صد و بيست كيلو است. سنگ را در قديم (سنگ زور) و (سنگ نعل) هم مي ناميدند زيرا به شكل نعل است.  

كبـّاده: افزاري است آهني، مانند كمان و سراسر تنه آن از آهن است و در ميانش «جا دستي» دارد. درازاي آن نزديك به صد و بيست تا صد و سي سانتيمتر است. چله كبـّاده زنجيري است شانزده حلقه اي ـ و گاهي كمتر يا بيشتر ـ و در هر حلقه شش پولك آهني دارد و ميان آن جا دستي گذاشته شده است. وزن كباده از ده كيلو تا چهل كيلو است. گاهي نيز كباده‌هاي سنگين‌تر و سبكتر هم مي سازند و بكار مي‌‌برند.

 

جامه‌هاي ورزش باستان

تنكه يا تنبان نطعي : شلوار كوتاهي است كه ران را تا زير زانو مي پوشاند و آن را هنگام ورزش كردن و كشتي گرفتن مي پوشند. اين تنبان از يك رويه چرمي يا پارچه ماهوتي ستبر و چند لايه آستر كرباسي دوخته شده است . رويه آن بيشتر به رنگ آبي مايل به سبز است.

كمر و نشيمنگاه و سر دو زانوي تنكه از چرم است. روي رانهاي تنكه گل و بوته هاي بزرگي ـ بيشتر بوته جقّه سركج قلاب دوزي شده است . بالاي تنكه را «برج»، پيش روي تنكه را كه زير شكم مي افتد «پيش قبض»، روي زانو را (پيش كاسه) يا ( سر كاسه) و پشت زانو را (پس كاسه) مي نامند.

لُنگ: همان لنگي است كه مردان در گرمابه ميبندند. در روزگار ما به جاي پوشيدن تنكه ، ورزشكاران لنگي روي «زير شلوار» خود مي بندند و در گود ميروند و بستن آن چنين است :

دو سر از پهناي لنگ را در كمر گاه بر روي ناف گره مي زنند و پايين لنگ را كه آويزان است از پشت پا مي گيرند و از ميان دو پا بالا مي برند و در «پيش قبض» كه همان «گره» است فرو مي كنند.

گردانندگان زورخانه

مرشد: امروز در زورخانه مرشد به كسي مي گويند كه آوازي خوش دارد و هنگام ورزش روي «سر دم» مي نشيند و با آهنگ هاي گوناگون كه هر كدام ويژه يكي از حركات ورزشي است ضرب ميگيرد و شعرهاي رزمي كه بيشتر از شاهنامه فردوسي برگزيده مي شود مي خواند و صداي ضرب و آواز خود را با حركات ورزشكاران ، هماهنگ مي كند و آنان را به ورزش بر مي انگيزد. در قديم « مرشد» يا «كهنه سوار» كسي بود كه كار آموزش ورزشكاران و پهلوانان با او بود. كهنه سوار در هنگام ورزش لنگي به دوش مي انداخت و چوبي هم كه به آن «تعليمي» مي گفتند در دست مي گرفت و در كنار گود مي نشست و باستاني كاران يا كشتي‌گيران را در كارهاي ورزشي و كشتي گيري راهنمايي مي كرد. كهنه سواران يا مرشدان از چابك‌ترين و آزموده‌ترين پهلوانان و ورزشكاران بودند . ( گويا مرشد امروزي را «ضرب گير» مي خواندند).

 

مُشتُ مالچي: كسي است كه پيش از ورزش به ورزشكاران و پهلوانان لنگ و تنكه ميدهد و پس از ورزش آنها را مشت و مال ميكند، تا كوفتگي و خستگي از تنشان بدر رود و پادويي زورخانه نيز با مشت مالچي است.

 

مقام ورزشكاران در زورخانه

پيش كِسوَت: پيش كسوت در زورخانه به كسي مي گويند كه سالمندتر و آزموده تر از ورزشكاران ديگر باشد . پيش كسوت از همه گونه ورزشهاي باستاني و ريزه كاريهاي يكايك آنان آگاه است و مي تواند بهتر و سنگين تر از ديگران ورزشهاي باستاني را انجام دهد.

 

مياندار: ورزشكاري است كه در گود روبروي مرشد و ميان ورزشكاران ديگر مي ايستد و گرداندن ورزش و پيش و پس انداختن كارهاي ورزشي را به عهده مي گيرد. ورزشكاران هنگام ورزش به او نگاه و از حركات ورزشي او پيروي مي كنند. مياندار بايد مانند پيش كسوت آزموده و آگاه از همه گونه ورزش و ريزه كاريهاي يكايك آنها باشد. معمولاً پيش كسوت هر زورخانه مياندار آنجا مي شود.

 

پهلوان: به كسي گفته مي شود كه بسيار آزموده و چابك و كار كرده باشد و هماوردي نداشته باشد.

 

نوخاسته: جوان نوچه‌اي است كه آزمودگي يافته و پهنه كارهاي ورزشي خود را گسترش داده و براي كشتي گرفتن و ورزشهاي «تو گودي» به زورخانه هاي ديگر مي رود.

 

نوچه: به جوان ورزشكاري گفته مي شود كه زير نظر پهلواني، فن هاي كشتي را مي آموزد و شاگرد او به شمار مي رود. او از نظر تردستي و چابكي برگزيده‌ترين شاگردان آن پهلوان است.

 

شيوه ورزش باستاني

سنگ گرفتن: سنگ گيرنده در بالاي گود در جايي از زمين كه لنگ انداخته اند به پشت مي‌خوابد و سه بالش، يكي را زير سر و دوتاي ديگر را زير بازوي راست و چپ مي گذارد و دو سنگ با دو دست خود چنان مي گيرد كه سرهاي هلالي آن دو به سوي سرش باشد و پي در پي به پهلوي چپ و راست مي‌غلطد. هنگامي كه بر پهلوي چپ است سنگي را كه در دست دارد مستقيم چنان بالا مي برد كه بازوي خميده‌اش راست شود و به همان شيوه هنگامي بر پهلوي راست است سنگي را كه در دست چپ دارد مستقيم به بالا مي برد. اين گونه سنگ گرفتن را «غلطان» مي گويند. گونه ديگر سنگ گرفتن آن است كه ورزشكار به پشت مي‌خوابد و پاهايش را دراز مي كند و دو سنگ را باهم پي در پي روي سينه بالا و پايين مي برد، اين سنگ گرفتن را (جُفتي) مي‌نامند. مرشد، سنگ گرفتن ورزشكاران را تا (117) يا (114) بار مي شمارد و اگر سرگرم ضرب گرفتن براي ورزشكاران درون گود باشد، يكي از دوستان سنگ گيرنده سنگهاي او را مي شمارد. شماره (117) و (114) مسان باستاني كاران مقدس است و مرشد يا ديگران از اين دو شماره بيشتر نمي شمارند. (117) اشاره به صد و هفده تن كمر‌بسته مولا است و (114) اشاره به يكصد و چهارده سوره قرآن است. سنگ شمار يا مرشد پيش از سنگ گرفتن براي شور بخشيدن به سنگ گيرنده (سرنوازي) مي خواند:

 

هر كار كه مي كني بگو بسم اللهتا جمله گناهان تو بخشد الله

دستت كه رسد به حلقه سنگ بگو لا حول ولا قُوه الا بالله

 

و سپس شمارش را چنين آغاز مي كند:

 

لا حُولَ وَلا قُوهَ اِلا بِالله العلي الَعظيم.

بِسِم اللهِ الـّرحمنِ الرحيم

 

اول خدا ـ دو نيست خدا ـ سبب ساز كل سبب يا (سيد كائنات) چاره ساز بيچارگان الله ـ پنجه خيبر گشاي علي ـ شش گوشه قبر حسين ـ امام هفتم باب الحوايج ـ قبله هشتم يا امام رضا ـ يا اما محمد تقي روحي فداه و جسمي ـ دهنده بي منت الله ـ يا امام حسن عسگري دخيل ـ جمال امام زمان صلوات. يا (جمال هشت و چهار صلوات) ـ زياده باد دين خاتم انبياء ـ اي چهارده معصوم پاك ـ نيمه كلام الله مجيد ـ شانزده گلدسته طلا ـ صد و هفده كمر بسته مولا ـ خداي هجده هزار عالم و آدم ـ بر بي صفتان روزگار لعنت ـ يا (بر نمك نشناس لعنت) ـ بيس (بيست) لعنت خدا بر ابليس ـ يك بيس (بيست و يك) آقاي قنبر عليس (علي است) ـ دوبيس مرد دو عالم عليس ـ چاربيس بيمار دشت كرب و بلا (كربلا) يا (ناز چهار ستون بدنت) ـ پنج تن زير كسا ـ شش ساق عرش مجيد يا (باقر العلوم بعد از نبي) علي است ـ سه بيس يا علي مثلت كيس(كيست) هفت بيس يا علي موسي بن جعفر ـ هش بيس يا علي بن موسي الرضا ـ نُه بيس نوح نبي الله ـ سي ختم كلام الله ـ يك سي گرفتي ماشاءالله ـ دوسي برايش ذولفقار ـ نيستي جان كفار ـ چاره بيچارگان خود الله ـ دادرس درماندگان خود مولا ـ يا ابوالفضل العباس دخيل ـ يا موسي بن جعفر ـ يا علي بن موسي الرضا بطلب ـ نه سي طوفان بلا ـ چهل ختم اولياء و انبياء ـ يك چل بزرگ است خدا ـ دو چل محمَّد است مُصطفا ـ سه چل عليس شير خدا ـ چار چل يا فاطمه زهرا ـ پنج چل خديجه كبرا ام المؤمنين ـ شش چل ابراهيم خليل الله ـ هفت چل موسي كليم الله ـ هش چل عيسي روح الله ـ نه چل آدم صفي الله ـ پنجاه، هزار بار بر جمال خاتم انبياء صلوات ـ ز آدم و حّوا دگر نبي الله ـ شعيب و يوسف و يعقوب ـ پس خليل الله ـ ملائكان مُقّرب ـ دگر ز جبرائيل ـ ز حسُن يوسف ـ جمال شصت بند ديو ، علي را صلوات .

 

در اين هنگام مرشد براي دنبال كردن شماره و رساندن آن به (114)‌ يا (117) از پنجاه به پايين مي شمارد بدينگونه:

نه چل آدم صفي الله ـ هش چل عيسي روح الله ـ هفت چل موسي كليم الله . . . . . . . تا به شماره يك برگردد. (17) شماره يا (14) شماره بازمانده از (117) يا (114) را دوباره از يك به بالا مي شمارد. ولي اگر مرشد از شماره شصت به پائين شمرده باشد سه شماره يا شش شماره به يك مانده كه روي هم (117) يا (114) شماره مي شود شماره را به پايين مي رساند. البته اين اندازه شمارش در صورتي پيش مي آيد كه سنگ گيرنده به تواند (117) يا (114) بار سنگ بگيرد.

 

جاي ايستادن ورزشكاران در گود

در گود هر يك از ورزشكاران به فراخور مقام خود در جايي مي ايستند. كار كُشته‌ترين و كار آزموده‌ترين و سالمندترين آنها كه پيش كسوت ديگران خواهد بود «مياندار» مي شود و ميان گود روبروي مرشد مي ايستد. ورزشكاري كه پس از او از ورزشكاران ديگر سالمندتر و آزموده تر است پاي (سر دم) مي‌ايستد. اگر در ميان ورزشكاران «سيّد» ي باشد و در ورزش باستاني پختگي چندان هم نداشته باشد پاي (سر دم) مي ايستد و اگر شايستگي ميانداري داشت در ميان گود مي رود و ميانداري مي كند. در اين صورت پيشينه‌ترين ورزشكار روبروي او (پاي سر دم) يا پشت او مي ايستد. ورزشكاري كه از ديگران ناآزموده تر و ناپخته تر است و به او (تازه كار) مي گويند، جايش در گود پشت سر مياندار است. ديگر ورزشكاران از بزرگ تا كوچك (از نظر آزمودگي) به ترتيب كنار گود دورادور مياندار مي ايستند.

شنا رفتن

پيش از شنا رفتن، مياندار يكي از تخته شناها را كه در غرفه اي روي هم ريخته شده است برمي‌دارد و به دنبال او ورزشكاران يكي پس از ديگري ، تخته اي را برمي دارند و درو گود مي‌ايستند. سپس مياندار دور گود مي‌گردد و به هر يك از ورزشكاران ميانداري كردن را تعارف مي كند. آنگاه از همه رخصت مي طلبد و تخته‌اش را در ميان گود مي گذارد و زانوان و پنجه پا در كف گود قرار مي دهد و دو لبه تخته شنا را با دست مي گيرد . گاهي مرشد يا مياندار از ورزشكاري كه آوزاي خوش و گيرا دارد درخواست مي كند كه چند بيتي به مناسبت حال و مقام بخواند و پيش از اينكه او خواندن را آغاز كند «مياندار» يا «مرشد» مي گويد: (مزد دهنش به محمد صلوات) و همه صلوات مي فرستند و با صلوات فرستادن ورزشكاران، آوازه خوان كمي خستگي در مي كند و سرانجام آواز خود را چنين به پايان مي رساند:

 

يا رب به حـّق ناد علياً سينجلي يا رب به حـّق شاه نجف مرتضي علي

افتادگان وادي غم را بگير دست يا مصطفي محمد و يا مرتضي علي

 

و آنگاه همه صلوات مي فرستند سپس مياندار دو پايش را پس مي برد و از يكديگر باز مي گذارد و به مرشد نگاه مي كند. ورزشكاران هم به پيروي از مياندار چنان مي كنند مرشد زنگ را به صدا در مي آورد و به ضرب مي زند و با هر تك ضربه محكمي كه مي كوبد ورزشكاران سينه خود را به سوي تخته شنا خم و نزديك مي كنند . گاهي در كشاكش شنا رفتن مياندار با صدايي كه از خستگي بريده به گوش مي رسد فرياد مي زند (علي بابا) و با دست به مرشد اشاره مي كند كه آهنگ ضرب را تندتر كند تا آنها شيوه شنا رفتن را عوض كنند.

 

ورزشكاران چهار گونه شنا مي روند:

شناي كرسي ـ شناي دست و پا مقابل ـ شناي دو شلاقه ـ شناي پيچ.

 

شناي كرسي: در اين شنا ورزشكاران پس از اين كه تخته شنا را بر كف گود گذاشتند دو سر آن را مي گيرند و دو پا را در برابر آن تا آنجا كه بتوانند چنان از هم باز مي كنند كه كف پاهايشان از كف گود بلند نشود و سپس شنا مي روند.

 

شناي دست و پا مقابل: در اين شنا، دو دست ورزشكار بر روي تخته به فاصله بيست سانتي متر از هم قرار دارد و پاهاي او در امتداد تن كشيده و جفت است.

 

شناي دو شلاقه: شناي دو شلاقه همان شناي (دست و پا مقابل) است با اين فرق كه در آن دو بار پياپي شنا مي روند و پس از آن كمي درنگ و خستگي در مي كنند و سپس دوباره ديگر پياپي شنا مي روند. اين روش را تا پايان ورزش نگاه مي دارند.

 

شناي پيچ: در اين شنا مانند شناهاي ديگر دست هاي ورزشكار بر روي تخته از يكديگر باز است و او نخست در حركت اول سر خود را زير بغل چپ مي برد و تنه خود را به سوي راست مي چرخاند و در حركت دوم ، سر خود را زير بغل راست مي برد و تنه را به سوي چپ مي چرخاند و شنا را به همين روش ادامه مي دهد.

 

نرمش: ورزشكاران پس از شنا رفتن بر مي خيزند و بي آنكه تخته شنا را از كف گود بردارند براي در كردن خستگي نرم و آرام بدن خود را تكان ميدهند و اين حركت را نرمش مي نامند. مرشد هنگام نرمش كردن ورزشكاران آهنگي ملايم مي گيرد و اشعار را با آهنگ مخصوص نرمش مي خواند . روش نرمش هر مياندار با مياندار ديگر اندكي اختلاف دارد.

 

ميل گرفتن: ورزشكاران هر كدام يك جفت ميل از جايگاه ويژه ميل‌ها كه در بالاي گود و نزديك آن است بر مي دارند و نخست مياندار به هر يك از ورزشكاران تعارف مي كند كه ميانداري بپذيرند و اگر كسي نپذيرفت، همان مياندار ميل‌ها بر شانه خود مي گذارد و ديگران از او پيروي مي كنند وبا ضرب مرشد ميل گرفتن را آغاز مي كنند . ميل گرفتن سه گونه است: ميل سنگين ـ ميل چكشي يا (سرنوازي) ـ ميل جفتي.

 

ميل سنگين: ورزشكاران با آهنگ ضرب و آواز مرشد آرام و سنگين يك بار ميل دست راست را روي شانه و پشت و پهلو و سينه راست مي چرخانند و ميل ديگر را پيش سينه چپ رو به بالا نگاه مي دارند، و بار ديگر ميل دست چپ را روي شانه و پشت و پهلو و سينه چپ مي چرخانند و ميل ديگر را پيش سينه راست رو به بالا نگاه مي دارند . اين كار به اين روش ادامه مي يابد.

 

ميل چكشي يا سرنوازي: ورزشكاران با آهنگ ضرب مرشد كه تند و با شتاب است ميل را بروي شانه ها و پشت و پهلو و سينه به تندي مي چرخانند.

 

ميل جفتي: نخست دو ميل را در برابر هم روي سينه نگاه مي دارند سپس پي در پي باهم به پس مي برند و بازمي‌گردانند. ورزشكاران پس از ميل گرفتن براي در كردن خستگي دسته ميل‌ها را در دست مي گيرند و ته آن را بر كف گود مي گذارند و ميل‌ها را تك تك پيش و پس مي برند و مي نشينند و بلند مي شوند. اين گونه نرمش و ميل گرفتن را (خم گيري) مي گويند.

 

پا زدن: مياندار در ميان گود مي ايستد و ورزشكاران پيرامون او گرد مي آيند. نخست پاي آرامي مي زنند كه به آن پاي (نرم) مي گويند و آن چنين است كه ورزشكار پنجه يك پا را اندكي از زمين بلند مي كند و بر روي پنجه پاي ديگر، خود را تكان مي دهد و به آرامي پيش و پس مي رود.

 

ورزشكاران در زورخانه چهار جور پا مي زنند:

1ـ پاي اول (پاي چپ و راست) 2ـ پاي جنگلي 3ـ پاي تبريزي اول و دوم و پاي شوم 4ـ پاي آخر.

 

1ـ پاي اول: ورزشكاري روي پنجه پا مي ايستد و پاي‌ها را پي در پي به چپ و راست مي گذارد. بدين گونه كه يك بار پاي راست را در كناره بيروني پاي چپ مي گذارد و در پي آن پاي چپ را در كناره بيروني پاي راست مي گذارد و اين كار را تند و پي در پي ادامه مي دهد و در همين حال تن خود را نرم و آرام مي جنباند.

 

2ـ پاي جنگلي: ورزشكار روي پنجه هاي پا مي ايستد و با آواز و صداي ضرب مرشد يك بار سنگيني بدن خود را روي پنجه پاي چپ مي اندازد و پاي راست را به پيش پرتاب مي كند و بار ديگر روي پنجه پاي راست مي ايستد و پاي چپ را به پيش پرتاب مي كند. اين كار تند و پي در پي انجام مي گيرد گاهي ورزشكار، ميان پاي جنگلي زدن (رخصت) مي‌طلبد و ميان گود مي آيد و مي چرخد. در اين هنگام ورزشكاران ديگر در كنار گود مي ايستد و او را نگاه مي كنند.

 

3ـ پاي تبريزي .

الف ـ پاي اول: ورزشكار همآهنگ با ضرب مرشد ، هر بار بر يكي از دو پاي خود تكيه و پاي ديگر را به پيش پرتاب مي كند. در اينحركات دست‌ها نيز مي‌جنبد.

 

ب ـ پاي دوم: پس از پاي اول ، مياندار از ميان گود با دست به مرشد اشاره مي كند و مرشد بي درنگ آهنگ ضرب را تند مي كند و مياندار به شرح زير (دو پا) مي زند، يكبار پاي راست و بار ديگر پاي چپ را به پيش پرتاب مي كند و آنگاه پاي‌ها را يكي يكي كمي از زمين برمي‌دارد و مي گذارد و در اين حال تمام بدن خود را نيز به نرمي تكان مي دهد.

 

ج ـ پاي سوم: پس از پاي دوم مياندار باز با دست به مرشد اشاره مي كند و مرشد آهنگ ضرب را عوض مي كند . در اين هنگام مياندار «سه پا» مانند «دو پا زدن» است با اين فرق كه ورزشكار سه پا را پشت سر هم يكي پس از ديگري پرتاب مي كند و آنگاه كمي درنگ مي كند و دوباره همين روش پا مي زند.

 

4ـ پاي آخر: ورزشكار روي پنجه هاي دو پا مي ايستد و با آواز مرشد تند و پشت سر هم پاها را بلند مي كند و يكي پس از ديگري به عقب مي برد و باز مي گرداند گويي دونده اي است كه در جاي خود ايستاده است و پيش نمي رود.

 

چرخ زدن

چرخ زدن پنج گونه است:

1ـ چرخ جنگلي 2ـ چرخ تيز 3ـ چرخ سبك و چمني 4ـ چرخ تك پر 5ـ چرخ سه تك پر.

 

چرخ جنگلي: ورزشكار در ميان گود مي آيد و دست‌ها را در امتداد شانه نگاه مي دارد و به نرمي خود را تكان مي دهد و آرام و همآهنگ با صداي ضرب مرشد، دور گود مي چرخد.

 

چرخ تيز: ورزشكار درميان گود يا دور گود بسيار تند به دور خود مي چرخد . گاهي سرعت چرخ آنقدر زياد مي شود كه هيكل چرخنده را نمي توان تشخيص داد.

 

چرخ سبك چمني: ورزشكار در چرخ سبك و چمني نه تند و نه آرام بلكه سنگين و زيبا به درو خود مي چرخد و با چرخ دور گود را هم مي پيمايد.

 

چرخ تک پر: ورزشكار پس از يك بار بدور خود چرخيدن، يك بار هم به هوا مي جهد و در هوا چرخي به دور خود مي زند. گاهي هم چرخنده دو دست راست را روي هم بر سينه مي گذارد و چرخ مي زند. معمولاً ورزشكار «تك پرها» را در هوا در گوشه هاي گود انجام مي دهد.

 

سه تک پر: ورزشكار سه بار به دور خود مي چرخد آنگاه يك تك پر در هوا مي زند. مرشد براي هر يك از چرخ‌ها آهنگي ويژه بر ضرب مي گيرد.

 

كبـّاده كشيدن

كبـّاده كشيدن: كباده را همه ورزشكاران نمي كشند و كسانيكه بخواهند بكشند پس از چرخ زدن دوتا دو‌تا يا تك تك از مرشد يا پيش كسوت «رُخصت» مي گيرند و هر كدام كباده‌اي برمي‌دارند و با دو دست در بالاي سر نگه مي دارند. كباده كشيدن به اين گونه است كه ورزشكار كمان كباده را با دست راست و زنجير آن را با دست چپ مي گيرد (و برخي هم از ورزشكاران برعكس) و بالاي سر در اين حالت دو بازوي او كمي تا شده است نگه مي دارد. و با ضرب و آواز مرشد، يك بار دست راست را در امتداد شانه نگاه مي دارد و دست چپ را بر روي سر خم مي كند و مي خواباند و بار ديگر دست چپ را در امتداد شانه نگاه مي دارد، و دست چپ را بر روي سر خم مي كند و مي خواباند و بدين گونه ورزشكار كباده كشيدن را ادامه مي دهد. او بايد به روي پنجه هاي دو پا به ايستد و با آهسته و نرم حركت دادن كباده پا به پا بشود و پيش و پس برود .

 

كُشتي

 

در گذشته پس از پايان يافتن ورزش، كشتي‌گيران و پهلوانان ميان گود مي رفتند و دو به دو با هم كشتي مي گرفتند. دو كشتي گير نخست (فرو مي كوبيدند) آنگاه مرشد لنگي به ميان هر دو كشتي گير پرتاب مي كرد تا دست نگه دارند كه شعر(گُل كُشتي) خوانده شود. كشتي‌گيران در كنار هم به پهلو، رو به قبله خم مي شدند و يك دست را بر گردن يكديگر و دست ديگر را روي زانو مي گذاشتند و مرشد شعر (گل كشتي) را مي خواند يا يكي از ورزشكاران كه آواز خوشي داشت در لبه ديوار گود مي نشست و از حاضران (رُخصت) مي طلبيد و گل كشتي را مي خواند:

 

در معركه ها درنگ مي بايد كرد خون برجگر نهنگ مي بايد كرد

پوشند يلان زره به پيكار اينجاستجايي كه برهنه جنگ مي بايدكرد

 

دو كشتي گير پس از اينكه مرشد يا خواننده مي گويد:

خدا را سجود ، پيران را عزّت، جوانان را قدرت ، رب المشرقين و رب المغربين فباي آلاء ربكما تكذبان، كف گود را دست مي بوسيدند و كشتي را آغاز مي كردند.

 

دعا كردن

پس از پايان ورزش، مرشد مي گويد (اول و آخر مردان عالم بخير) و به زنگ مي زند و تنبك را كنار مي‌گذارد و مي نشيند. در اين هنگام مياندار و ورزشكاران ديگر كه هر يك لنگي بر دوش انداخته اند به كنار گود مي آيند و به لبه آن تكيه مي دهند و مياندار ديگران را احترام مي گذارد و تعارف مي كند. اگر كسي نپذيرفت خود او به دعا كردن مي پردازد و ورزشكاران و تماشاچيان هم باهم پس از هر يك از دعاهاي او (آمين) مي گويند. دعا چنين است:

 

دست و پنجه مرشد درد نكند. خداوند نسل سادات را زياد كند و دشمن و بدخواه سادات را از صفحه زمين براندازد. پروردگارا به حق عزت و جلالت قسمت مي دهيم كه تيغ شاه اسلام پناه ما را «بـرا» (بـران) بگردان، سايه بلند پايه اش را از سر آب و خاك ايران و فرد فرد ايرانيان كم و كوتاه نفرما. پروردگارا شر شيطان و بلاهاي ناگهاني، نفس اماره آخر الزمان را از بلاد اسلام دور بگردان. خداوندا بانيان ورزش را كه مرده اند و رفته اند رحمت بفرما. در دنيا و آخرت زبان مار را به ذكر لا الله الا الله گويا بفرما. پروردگارا تورا قسم مي دهم به حق مقـربان درگاهت در دنيا ما را از زيارت ائمه اطهار و در آخرت از شفاعت ابا عبدالله بي بهره منما. سپس مياندار مي گويد:

 

بر آن كساني رحمت باد كه خداوند رحمتشان كرده. در دنيا و آخرت ما را روسفيد و نام نيك بگردان. يك صلوات ختم كنيد. حاضران صلوات مي فرستند و دعا پايان مي پذيرد.

 

گل ريزان

يكي از ديدني‌ترين جشن‌ها كه در زورخانه بر پا مي شود (گل ريزان) است. جشن بيشتر در شبهاي ماه رمضان براي بزرگداشت پهلوانان بنام و كهن بر پا مي شود و در آن پهلوانان و ورزشكاران قديمي و با سابقه و بزرگان و سرشناسان محل دعوت مي شود و هر يك از آنان دسته گلي با خود مي آورند و در و ديوار زورخانه نيز با گل پوشيده مي شود. در جاهاي خاص و روي ميز شيريني و ميوه چيده مي شود. پس از يك دور ورزش و بازيهاي ورزشي و چند كشتي ميان پهلوانان بنام، يكي از پيش كسوت‌ترين ورزشكاران درباره مقام پهلواني كه (گل ريزان) براي او برپا شده است سخن مي‌راند. اكنون «گل ريزان» بيشتر براي بزرگداشت، و پاس پهلوان يا ورزشكار آزموده و قديمي برپا مي شود و هم چنين براي كمك به خانواده ورزشكاراني كه درآمد كافي براي گذراندن زندگي خود ندارند يا گرفتاري‌هايي زندگي آنان را آشفته كرده است. براي «گل ريزان» دعوت نامه هايي با عنوان «همت عالي» و به ارزشهاي گوناگون چاپ مي كنند و پولي را كه از اين راه گرد مي آيد به ورزشكار يا خانواده او مي دهند.

 

 

دليرستان

نوشته شده در 14 فروردين 1389برچسب:,ساعت 8:15 توسط علی| |

عطاآباد بر روی نقشه

نوشته شده در 20 اسفند 1388برچسب:,ساعت 10:22 توسط علی| |

) هرکس وارد زورخانه شده و یا از آن خارج می گردد، ورزشکار باشد یا نه، نسبت به او اداء احترام می شود. اگر ورزشکار باشد، مرشد به او فقط خوش آمد می گوید و اگر تازه کار باشد و مبتدی، فقط' صفا آوردید...' یا 'صفای قدم...'. برای نوچگان و نوخاستگان ضمن گفتن جملات، از حضار صلوات نیز طلب می کند.

برای پیشکسوتان  هنگام دخول و خروج علاوه بر مسائل و آداب مذکور، ضرب را نیز با آهنگ خاصی بصدا در می آورد. همینطور برای پهلوانان و پیشکسوتان که سابقه قهرمانی دارند، علاوه بر ضرب، زنگ را هم با آهنگ خاص صدا می دهد و بدین وسیله بالاترین درجه احترام را نسبت به ایشان روا می دارد. به این اشخاص، صاحب زنگ و ضرب می گویند.

برای دارا شدن عنوان فوق لازم است پهلوانی شخص، مورد تایید پیران و پهلوانان قرار گیرد.

2) هنگام ورود به گود، زمین ادب را بوسه می زنند.

3) کنار 'سردم' نشستن، خاص پهلوانان و پیشکسوتان است.

4) میاندار قبل از شروع به ورزش، از بزرگترها رخصت می خواهد.

5) استفاده از وسایل ورزشی (غیر از کباده) از بزرگترها آغاز می شود.

6) ورزشکار هنگام ورود به گود، باید پاک شرعی باشد.

7) اجازه گرفتن از میاندار هنگام خروج از گود الزامی است.

8) انجام عملیات بر خلاف میاندار و یا بیحرکت ماندن نسبت به میاندار، بی احترامی است.

9) چرخیدن از کوچترها شروع شده و به بزرگترها ختم می گردد.

10) ختم ورزش را میاندار با اجازه خواستن از بزرگترها اعلام می نماید.

11) ضمن دعا کردن اگر کسی صحبت کند و یا از گود خارج شود، نسبت به دعاگو و ورزشکاران آن گود بی احترامی کرده است و خطا محسوب می گردد. این عمل، جنب فتوت نام دارد.

12) ورود افراد جوانتر از 18 تا 19 سال در گود ممنوع است. در دوران قدیم کسی می توانست وارد گود شود که شانه در ریشش بند شود.

13) تشویق ورزشکار هنگام ورزش خصوصا' وقت چرخیدن و میل بازی از وظایف مرشد است و گاهی میاندار و پیشکسوتان نیز در این کار با او همراهی می کنند، البته با ذکر صلوات و خریره (هی).

14) ورود با کفش به گود ممنوع است.

15) داخل گود و روبروی سردم محل ورود ورزشکاران به گود است که پایینترین نقطه گود نیز هست. بالاترین محل گود، جنب یا زیر سردم است.

16) ورزشکاران بترتیب سوابق ورزشی از پایین به بالا می ایستند غیر از سادات که اگر مبتدی هم باشند، بالا دست قرار می گیرند و بعد از همه می چرخند.

17) کباده زدن از کوچکترها شروع شده و بترتیب به بزرگتران و سادات ختم می شود.

18) ورزش کردن بدون لنگ یا تنکه ممنوع است.

 

نوشته شده در 20 اسفند 1388برچسب:,ساعت 10:39 توسط علی| |

تاریخچه

ورزش وانجام حركات پهلواني جز فعاليتهاي اصلي روزمره ايرانيان در دوران باستان بوده است. جامعه آن زمان ارزش خاصي براي ورزشكاراني قائل مي شد كه براي قدرت بدني وشجاعت روحي كه دراختيار داشتند، شكرگزاربوده اند. پهلوانان درصورت نياز ازخانواده و سرزمين خود در برابر دشمنان دفاع مي كردند. اين پهلوانان با تشويق زائدالوصف همگان براي ورزش، قهرماني وقدرت خودروبرو مي شدند.

طبق آموزش مذهبي آنها، مردان زورخانه در نيايش خود ابتدا زيبايي بهشت را مي ستودند وسپس قدرت بدني و فكري خود را از خداوند خواستار مي شدند.

آنها اعتقاد راسخ به بدن سالم و نيرومند داشتند. ايرانيان باستان به فعاليتهاي ورزشي خود، كه بر الگوي سلاحهاي جنگي شان تاثير گذاربوده است، روح معنوي مي دادند.

حتي در حين مجيزخواني (استعاره هاي مذهبي) درزمان نيايش در معابد خود گرزي دردستان خود نگه مي داشتند همانند اسقف بريتانيايي، كه روي كمربند خودشمشير مي آويختند،'اوستا'. كتاب مقدس مذهبي قديم ايران تاحدزيادي مشوق قهرمانان وورزشكاران بوده است وازآنان تجليل و ستايش بعمل مي آورد، درست همانند آنكه مردان بزرگ درمقابل خدايان خود عبادت مي نمودند. نسل قديمي تر مي بايست هماهنگي هايي در زمينه حكايات باستاني و يا اشعار حماسي اي بوجود آورد كه مقرر است براي جوانان از روي كتابهاي برجامانده ويا آنهايي كه از نسلهاي پيشين خود آموخته بودند، خوانده شود. اين سنت تا امروز باقي مانده وقرون زيادي را تجربه نموده است. امروزه حتي مشهوداست كه بين قبايل ودرقهوه خانه هاداستان گويي با همان شور وذوق مشابه قرنهاي پيش، اجرا مي شود.

با توجه به اين حقيقت كه در زبان فارسي ايران باستان بيش از 30 لغت در ارتباط با مفاهيم قهرمان و پهلوان وجود دارد ، ميزان علاقه وافرايرانيان به قهرمانان وپهلوانان مسلم وآشكارا مي گردد. جوانان زير24 سال آموزش تكميلي مرتبط با ورزش را درزمان خود فرا مي گيرند، اين ورزشها عبارتند از: دو، سواركاري، چوگان، پرتاب دارت، كشتي، بوكس، تيروكمان، شمشيربازي و... . اين فنون تحت شرايط بسيارسخت آموزش داده مي شد تا بتوانند در زمان نيازشرايط سخت ، ناسازگاري ها ومشكلات ناشي از جنگ از قبيل گرسنگي، تشنگي، كوفتگي ،گرما، سرما و ... را تحمل نمايند

نوشته شده در 28 ارديبهشت 1389برچسب:,ساعت 13:10 توسط علی| |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com